جدول جو
جدول جو

معنی قره گنای - جستجوی لغت در جدول جو

قره گنای
(قَ رَ گُمْ بَ)
دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 42 هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و 38 هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 258 تن. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. سه محل به فاصله 1هزار گز به نام قره گنای بالا وپایین و وسط مشهور است. سکنۀ قره گنای بالا 58 تن و وسط 70 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قره نی
تصویر قره نی
کلارینت، ساز بادی سیاه رنگ و بلندی از جنس چوب آبنوس یا شمشاد با کلیدهای متعدد و دهانۀ شیپوری شکل
فرهنگ فارسی عمید
(قَ رَ)
دهی از دهستان خزل شهرستان نهاوند واقع در 44 هزارگزی شمال باختری راه شوسۀ نهاوند به کرمانشاه و 3 هزارگزی جنوب شوسۀ نهاوند. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است. سکنۀ آن 85 تن. آب آن از چشمه و قنات و محصولات آن غلات، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. ایل یارمطاقلو برای تعلیف احشام به این ده می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(کَرْ رَ / رِ)
کرنای. شیپور. بوق. (یادداشت مؤلف). کارنا. کرنا. (فرهنگ فارسی معین) :
برآمد خروشیدن کرنای
دم نای سرغین و هندی درای.
فردوسی.
رجوع به کرنا و شیپور شود
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ یِ حا عَ)
دهی از دهستان مرکزی بخش مانۀ شهرستان بجنورد واقع در 11هزارگزی جنوب خاوری مانه و 4 هزارگزی خاور مالرو عمومی بجنورد به محمدآباد. موقع جغرافیایی آن دامنه و گرمسیر است. سکنه 229 تن. آب آن از رودخانه و چشمه ومحصول آن غلات، پنبه. شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دهی از دهستان ذهاب بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین واقع در 16 هزارگزی شمال ذهاب و 3 هزارگزی تپانی. موقع جغرافیایی آن دامنه و گرمسیر و مالاریایی است. سکنۀ آن 80 تن. آب آن از رود خانه دله شیر و محصول آن غلات، دیم، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 14500 گزی جنوب مراغه و 5 هزارگزی خاور شوسۀ مراغه به میاندوآب. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 325 تن. آب آن از رودخانه ؤ مردی و محصول آن غلات، کشمش، بادام، زردآلو. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. دو محل به فاصله 1500 گزبه نام قره ناز بالا و پائین مشهور است. سکنه قره ناز بالا 216 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ نِ)
دهی از دهستان کل تپۀ فیض الله بیگی بخش مرکزی شهرستان سقز واقع در 5 هزارگزی خاور سقز و 5 هزارگزی خاور قطان جق. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است. سکنۀ آن 160 تن. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات، توتون، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. نام جدید آن سیاه ناو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ نَ / نِ)
از سازهائی است که نواختن آن به وسیلۀ زبانه ای صورت میگیرد، مثل نی انبان و سورنای و دونای، و در سازهای اروپایی مثل ساکسوفون و چنگ چینی. رجوع به ساز شود
لغت نامه دهخدا
(چارْ یَ / یِ)
گره گشاینده. گره گشا:
در در آن رشته سرگرای بود
که کلیدش گره گشای بود.
نظامی.
تیغ او در مفاصل عدو چون قضا گره گشای. (ترجمه تاریخ یمینی).
چو نافه بر دل مسکین من گره مفکن
که عهد بر سر زلف گره گشای تو بست.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ چِ)
دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 28 هزارگزی جنوب مراغه و 5 هزارگزی خاور شوسۀ مراغه به میاندوآب. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی. سکنۀ آن 158 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و چغندر. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ سَ)
دهی از دهستان صالح آباد بخش جنت آباد شهرستان مشهد واقع در 36 هزارگزی جنوب خاوری صالح آبادو سر راه سرخس به جنت آباد. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 100 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و پنبه. شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
ایل قره غانی، یکی از تیره های شعبه جباره از ایل عرب از ایلات خمسۀ فارس است. ایل عرب فارس به شعبه های عمده جباره و شیبانی تقسیم میشوند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 87)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ کَ)
ده کوچکی است از دهستان خنج بخش مرکزی شهرستان لار که در 123 هزارگزی باختر لار واقع است. سکنۀ آن 20 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ گُلْ)
دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 34 هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و 52 هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 246 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و نخود وزردآلو. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. دو محل به فاصله 2هزار گز به نام قره گنبد بالا و پائین مشهور است. سکنه قره گنبد پائین 110 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ گُ نِ)
دهی جزء دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر واقع در 18 هزارگزی شمال باختری هریس و 6 هزارگزی شوسۀ تبریز به اهر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی معتدل است. سکنۀ آن 97 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قره ناو
تصویر قره ناو
سیاه ناو
فرهنگ لغت هوشیار
قرنی ترکی سیانای از سازها نی سیاه، نی بزرگ نوازندگی است که از چوب و فلز ساخته می شود و رنگش سیاه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کره نای
تصویر کره نای
شیپور، بوق، کرنای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره نی
تصویر قره نی
((قَ رَ. نِ))
نی بزرگ که از چوب و فلز ساخته می شود
فرهنگ فارسی معین